تمام شدن من!


جهان تنها همان یک لحظه بود؛ لحظه‌ای که تو را در آغوش گرفتم و لحظه‌ی بعد ندیدمت.من تمام شدم انگار در آن لحظه و «لحظه‌ی بعد» من نبودم.




پ.ن:بعضی از دوستان مجازی خسته‌م می‌کنند.فعلاً نمی‌نویسم.باید به همه چیز دوباره فکر کنم. آدم‌های کوچک همیشه در انتظار بزرگ شدنند.شاید بتوانم در ذهن آن‌ها را بزرگ کنم تا شاید کمی بفهممشان! نیاز به زمان دارم- یا شاید آن‌ها نیاز دارند...نمی‌دانم!